دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

یادداشت بیست و نهم

 

 امروز دوباره والده سوال پیچم کرد

+مساله ای نداری؟

++نمی دونم ! 

+باید چکار کنیم؟ این جایی که بهت گفتن کجاست

++خودم وقت می گیرم

+خب بگو اگر نمی تونی خودت بری ما وقت بگیریم برات ، یا بگیم دختر عموت اقدام کنه

++ والده ، زشته ، نمیشه که بابت هر چیزی به مردم زحمت داد

+مگه می خواد چکار کنه ؟ یه وقت می گیره

++ اون سری بابت سنگ کلیه فردی کلی به زحمت افتادن، بعدش هم بابت مادام ، مدام وقت میگرفتن و ...، من نمیخوام زحمت برای مردم درست کنم ، خودم اگر بتونم وقت می گیرم

همون لحظه تو ذهنم بود که با وجود حرفی که می زنم چقدر دوستهای وبلاگیم رو هم به زحمت انداختم ، منصوره جان وقت گرفته برام ، مرمر یه جور دیگه لطف داره ، ایمیل گرفتم و ...

همون موقع ابوی از طبقه بالا اومد پایین - امروز سیم کشی برق انجام میشه و تعویض جای آیفون و یه سری کارهایی که با سیم کشی و برق سر و کار داره- والده برگشت گفت بابا ما با این دختر چکار کنیم؟ براش باید وقت بگیریم ، همونجا بود که فهمیدم رفته گذاشته کف دست ابوی ، کی رو نمیدونم حتما همون سه شنبه یا شایدم دیروز که مامو به دست میرفتم بیرون و ابوی منو دید با اون پوشه مقوایی بزرگ- از یکشنبه دارم هر عصر می رم بیرون و میام و قطعا براش سوال بوده-

خلاصه اون هم در حالی که باز داشت می رفت بالا گفت هر کاری لازمه ، والده گفت به فلانی بگیم براش وقت بگیره ، احتمالا ممکنه عصر یا شب شروع کنن زنگ زدن به دختر عمو، من دلم نمی خواست کسی متوجه بشه البته این خانواده تا اونجا که باهاشون برخورد داشتم آدم های حرف ببر و بیاری نیستن- یکی از عموهای ناتنیمه، شکر خدا دخترعموهای تنیم دنبال حرف درآوردن و حرف آوردن و بردنن و قشنگ گوشتت رو بخورن استخونت رو هم می تراشن و به باد میدن- ولی خب دوست نداشتم کسی متوجه بشه که نشد

حالا ببینم چکار میکنن و چی میشه

پ.ن:

در مورد درد هم بگم که قبلا یه درد محو بود ، اما الان دقیقا متوجه درد یه توده هستم ، قشنگ مشخصه که یه توده ست که درد داره گاهی کاملا زیر هاله سین هست تو مرکز ، انگار مثل یه قرص آهنی گرد باشه ، قشنگ حس می کنم و درد رو به تو ، انگار چیزی به داخل می کشدش، شبها وقت خواب خیلی این دست و اون دست می شم ، انگار این توده جا به  جا میشه ، همه هم مربوط به سینه سمت راسته و خوشبختانه سمت چپم هنوز مشکل ساز نشده،و احتمالا این همون کیست مساله سازیه که تو جواب مامو هم بهش اشاره شده و مال سمت راسته که درد هم داره، این سوای اون درد هست که گاهی به شکل خفیف تیر کشیدن به داخل رو حس می کنم

دیشب متوجه شدم روز اولی که با درد ازخواب بیدار شدم چه اتفاقی افتاده ، اصلا فشاری به سینه نیومده بوده - همونطور که خودم هم فکر می کردم که هیچ چیزی مجاور سینه نبود که بتونه اونجور فشاری بیاره- بلکه این اون توده یا کیسته که انگار تو جابجایی تو سینه باعث درد می شه

این مدت سوتین نمی پوشیدم ، امروز مجبور شدم اسپرت بپوشم که تکون خوردن هام باعث دردم نشه،وقتی خم می شم درد دارم وقتی همینجوری بی هیچ حرکتی بشینم نه چیزی آنچنانی احساس نمی کنم که اذیت کننده باشه، احتمالا شب هم باید تنم بمونه که اون درد نفس گیر دوباره سراغم نیاد، این وصف نفس گیر واقعا غلو نیست ، دیشب دوباره نزدیک بود تجربه ش کنم که چون به ذهنم رسید بابت وضعیت توده تو سینه ست ، وقت جابجایی آروم دستم رو روی سینه گذاشتم و  بعد برگشتم به دست مخالف خوابیدم، یعنی دقیقا به دست راست

نمیدونم ضرر داره پوشیدنش؟ یا این که نپوشم و تکون ها یه وقت باعث مساله ای بشن بدتره

نظرات 2 + ارسال نظر
سارا پنج‌شنبه 31 فروردین 1396 ساعت 19:08

آره همون آیت الله تبریزیان،طب اسلامی کار میکنه، قم هست،ولی داروهاش رو از طریق کانال و سایتش هم میشه خریداری کرد،ثفا رو برای کیست و تومور میده ظاهرا،هر صبح همکارم به اندازه یک نخود از این دارو میخوره و داروی دیگه ای مصرف نمیکنه ولی میگه خیلی کیست هاش کمتر شده،خودش میگه حتی با لمس کردن هم متوجه میشم که کوچکتر شدن،اول که فهمیده بود کیست داره،رادیولوژیست بد جور ترسونده بودش و روحیه ش خیلی بد بود ولی الان خیلی خوب شده

ترسناکه حتی اگر اونا هم ادم رو نترسونن

سارا پنج‌شنبه 31 فروردین 1396 ساعت 13:43

سلام عزیز،دو تا از همکارهای من هم همین مشکل رو دارن و تعداد زیادی کیست ریز و درشت تو سینه دارن،ولی بعد از پیگیریهای زیاد بهشون گفتن که الحمدلله خوش خیم هستن و هیچ مشکلی ندارن،و برای کوچک شدنشون دارو مصرف میکنن،یکیشون پیش تبریزیان که طب سنتی هست هم رفته و دارویی بنام ثفا بهش داده که خودش میگه خیلی تاقیر داشته،البته اول که فهمیده بودن کیست دارن رادیولوژیست ارجاعشون داده بود به جراح تو مرکز استان و گفته بود حتما باید پیگیری کنین

سلام سارا جان ، تبریزیان؟ نکنه همون که تو نت نوشته آیت الله تبریزیان و داروش رو دارن نتی می فروشن؟
این تبریزیان مال کدوم شهره؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.