دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

یادداشت سی و ششم

 

 دیشب مادام و تربچه و گلامپی رفتن، البته طبق معمول دیر اومد ، طوری که خوابیدیم و فکر می کردیم دیگه نمیرن، یهو ساعت 2  با یه صدایی از خواب پریدم ، دیدم ماشین گلامپی که تو حیاط نیست ، رفتم سمت اتاقی که توش می خوابن

این دو خط بالا رو دیروز نوشتم اما دیدم واقعا نمی تونم ادامه بدم ، اصلا یه جوری شده انگار دستام با کیبرد نا آشنا هستن ، یا کلید های کیبرد به نظرم خشک و سفت میاد یا مفاصلم خشک شده ، یه حالتیه اصلا، نوشتنم نمیاد ، اصلا انگار خالیم از حرف ،هر از مدتی چرا اینجوری میشم؟

دیدم نه خودشون هستن نه وسایلشون دویدم سمت حیاط از چشمی بیرون رو دیدم هنوز حرکت نکرده بودن ، صدا کردم در رو باز کنن - درحیاط رو قفل کرده بودن و می ترسیدم برگردم کلید خودمو بیارم رفته باشن ، تربچه بیدار شده بود ، بغض داشت هی نق می زد تو بغل مادام انگار که نخواد بره، دلم گرفت ، روبوسی کردم و رفتن-والده و ابوی اصلا بیدار نشدن و تا صبح متوجه رفتنشون نشدن-

بگذریم


تمام برنامه ریزیها رو طبق معمول خودش انجام داد و رفتیم، یک روز و نصفی عالی گذشت ، سه شنبه شب رسیدیم و پنجشنبه برگشتیم- سوای این که اتاق دبل رزرو کرده بود اما وقتی رفتیم دو تخته سینگل بود و مجبور شدیم تختها رو بچسبونیم به هم چون دبل ها پر بود و چون استخر داشت یهو ساعت 8 به بعد فشار آب اینقدر کم میشد حمام که نمیشد بری ، یه مصطراب هم به خفت می رفتیم چون یهو یادمون می رفت ماجرای مساله آب رو- البته شب آخر یه نیمچه دعوایی هم کردیم تو تخت- طبق معمول آسمون ریسمون کرد و یه چیزهایی جوابمو داد که اصلا ربطی به چیزی که بهش گفته بودم نداشت و منم حسابی حرصم گرفت که چرا موقع دعوا اینقدر پرته؟بلند شد و رفت آب خورد منم همینجور دراز به دراز رو تخت ، اومد خوابید ، تکون نخوردم حتی تصمیم داشتم بلند شم و برم تا صبح رو مبل تو اتاق بشینم،در حال سبک و سنگین کردن این بودم که بلند شم برم یا نه ؟ که دیدم دست انداخت دورم، نمیخواستم قهر باشم ، چون تحمل کش اومدن ماجرا و اینکه فرداش میخواستیم برگردیم و اگر دلخوری ادامه پیدا می کرد بعدش از دماغم درش میاورد رو نداشتم- میدونین که وقتی آدم زیر یک سقف نباشه دعوا چقدر تلخ و گس میشه، اتفاقا یکی از چیزهایی که تو بحث بهش اشاره کرده بودم همین بود

یه دل سیر گریه کردم - بخاطر اینکه فرداش میخواستیم برگردیم و تا اومده بودم طعم کنارش بودن رو بفهمم تموم شده بود ، خودش می دونست دلم پره ، چون قبل رفتن کلی بهش التماس کرده بودم بیشتر بمونیم، میگفت نمیشه دو روز رو تعطیل کردم- بخاطر وضعیت کارش، جمعه باید میرفت اونجا-

صبح اولین روز، گفت بریم برات خرید کنم- منظورش مانتو بود- گفتم نه من یه چند تا خرید آرایشی و زیبایی دارم ، سفارش بدم انبار بریم بگیریم ؟ گفت چه کاریه میریم مستقیم یه جا می خریم، ممکنه امروز اماده نشه ، ما هم فردا نمی تونیم بریم دنبال این چیزا ، رفتیم یه مرکز که یه بار قبلا خرید کرده بودم ، کرم پودر و کانسیلر و سایه چشم خریدم ، خانمه برد داد صندوق رفتم قسمت مراقبت پوست مشاوره گرفتم یه محصول فرانسوی رو بهم معرفی کرد و شیر پاک کن و تونیک و ژل اب رسان و کرم مغذی پوست ، حین این کار داشت با همکارش صحبت میکرد ،اومد و گفت انتخابت تموم شد؟ خانمه گفت آقا چیزی نمی خوان؟ گفتم تو چیزی نمیخوای؟ گفت نه ، برگشتم وبا لبخند گفتم شوهرم اهل استفاده از محصولات مراقبت پوست نیست- اینکه تو پست قبل گفتم راحتتر دارم از عنوان استفاده می کنم برای همین بود-

وقتی برمیگشتم سمت صندوق ، ارنست زودتر رفت جلو ،آقای پشت صندوق  گفت خرید اولتون 219 تومن شده ، اومدم کارتم رو در بیارم گفت زشته ، کارت داد، بعد محصولات مراقبتی رو آوردن یهو ترسیدم ، گفتم نکنه از چیزی که فکر می کنم گرونتر باشه؟ گفت یک میلیون و  پنجاه...، برق از سرم پرید، ارنست گفت حساب کنین ، گفتم نه ، خودم بدم ، یه نگاهی کرد بهم ، ولی دیدم نمی شه واقعا، گفتم لطفا ژل آب رسان و کرم فیلر و مغذی پوست رو ازش حذف کنین ، همون هم پونصد و خورده ای شد ، ارنست حساب کرد- یعنی سر جمع بدون مخارج هتل و غذا و بقیه موارد فقط هفتصد و خورده ای هزینه این خریدهای من شد، هر دفعه میریم مسافرت حداقل 2 میلیون خرج می کنه، تو سال 5 بار هم وقت کنیم بریم میشه حداقل 10 میلیون -

اون که نه نمی گفت ولی فکر میکنم اگر هم اجازه داده بودم پرداخت کنه کمی خطرناک می شد موضوع و همون چیزی که همیشه ازش می ترسیدم به عنوان این که اون چه فکری در این موارد می کنه باز میومد سراغم ، گرچه فرقی نمی کرد اون حس اومد ، هنوزم دارمش ، اما داشتم به خودم فشار میاوردم بهش فکر نکنم ، هی حرفهای بقیه و شما تو مغزم تکرار می شد : " بذار هزینه ها رو بده" ، "باید بدونه زن خرج داره" و .... ازشون پرسیدم فروش برای شهرستان هم دارین؟ میخواستم بعد که برگشتیم اون دو تا محصول رو خودم بخرم،  از مرکز که اومدیم بیرون واقعا ناراحت بودم ، بهش گفتم میشه من پول این مراقبتی ها رو بهت بدم؟ اون کرم پودر و کانسیلر و سایه رو باشه اشکال نداره ، ممنونم ، اما این سه تا تیکه رو باید حساب کنم خیلی زیاد شده ، هی گفت نه ، محصولات مراقبت از پوست گرونن خب! البته این یکی از گرونها بود

هنوزم دارم فکر می کنم که وقتی خیلی راحت گفتم اون دو تا تیکه رو از روش بردارن فروشنده چه فکری می کرد، نگاهش یه مدلی بود، نمیدونم واقعا با خودش چه فکری می کرد؟ داشت می گفت عه ، عجب زن احمقی خب بذار بخره برات ، یا فکر می کرد چه بیشعور خب زورت نمی رسید چرا محصول به این گرونی خریدی - من که قیمتهاشو نمی دونستم روشون چیزی نزده بود، فقط اون معرفی کرد، منم اصلا فکر نمی کردم این برند از اون به نسبت گرونها باشه، فروشنده بهم گفت تازه من محصول مناسب دادم ، اگر برند دیگه ای بهت می دادم حدود دو میلیون در میومد!-

در هر صورت ارنست قبول نکرد،  از طرف دیگه گوشیش که نوت 3 هست اصلا 3G جواب نمی داد ، در حالیکه سخت افزار گوشیش باید قاعدتا جواب می داد ، سیم کارتش رو هم رفته بود عوض کرده بود اما نمی شد، رفتیم چند جا پرسید شاید راهی داشته باشه یا تنظیماتی ، چون آپدیت واسه گوشیش هم نیومده بود - گاهی اپدیتها برای رامهای همه مناطق نمیاد، مثل گوشی خودم ، الان چند ماهه اندروید 7 اومده اما گوشی من پیغام نمی ده برای دریافتش، و شنیدم که اگر تا دو ماه از انتشار نسخه جدید آپدیت نیاد یعنی سامسونگ برای رامهای اون مناطق آپدیت نداده ، رام گوشی منم انگار مال کنیاست- میگفت دخترش گوشی J7  داره میخواد بره گوشیشو با اون عوض کنه گفتم عه ، گوشی بچه رو نگیر ، گفت خب اون اجازه زیاد کار کردن با گوشی نداره ، فقط یه تلگرامه که تو یه سری کانال عضوه که عکس و زندگینامه بازیگرهای کره ای رو منتشر می کنن، عاشق این کره ای هاست ولی واسه اینکه از درس نیفته گاهی اصلا رو گوشیش رمز می ذارم ولی خب بیرون هم نمی بره گوشیشو واسه همین مهم نیست که تری جی و فورجی رو ساپورت نکنه - باخودم گفتم خب ، تا اون بخواد این کارو بکنه ، من همین پس فردا یعنی شنبه میرم یه گوشی براش می خرم، برای کادو تولدش

اما دست آخر روز پنجشنبه گوشی HTC10 خرید که گوشی خوبیه ، باخودم گفتم عه ! حالا من واسه تولدش چکار کنم ؟

یه ماجرایی رو تو یه پست رمزی بعدی می ذارم  که مشخص می کنه چطور یه جرقه تو ذهنم زد و کادو تولدش الان خریده شده و گذاشته تو خونه که با وجودی که نمیشه دیدش یه جوری بهش بدم با اینکه زودتر از موعد تولدش میشه

کادوش ریش تراش مردونه ست ، باید صورتش رو اصلاح می کرد که نکرده بود و حتی اونجا تو هتل هم قرار بود اصلاح کنه بازم این کارو نکرد، وقتی داشتیم وسایل رو جمع میکردیم که اتاق رو تحویل بدیم ، بهش گفتم تو آخرش هم صورتت رو اصلاح نکردی ها، گفت نه ، بهش گفتم همیشه با ژیلت اصلاح می کنی؟ گفت آره ، این شد که چشمام برق زد ، دیگه نپرسیدم مگه ریش تراش برقی نداری؟ آخه خیلی برام عجیبه یه آقا نداشته باشه ، نه که مردهای خانواده ما همیشه این چیزها رو دارن ، برام عجیب بود اون که همیشه صورتش رو کامل اصلاح میکنه و حتی ریش پرفسوری هم نمیذاره ، چطور ریش تراش نداره ، از طرفی باز ترسیدم بپرسم یهو بفهمه میخوام چکار کنم و سورپرایزم خراب شه

خلاصه که رفتم براش خریدم که البته به نسبت گرون هم در اومد، یه چیزتقریبا خوب خریدم پاناسونیک ال تی 50، بلد که نبودم ابوی و فردی هم مدل چرخشی دارن، میخواستم اونجوری بخرم ، یه جا بهم گفتن چرخشی واسه اصلاح گردن خوب نیست - واقعا اینجوریه؟ البته به نظر هم منطقی میاد که واسه گردن خیلی خوب نباشه - اما خب دیگه من این مدل رو خریدم و اومدم، 16 ساعت شارژ اولیه رو هم انجام دادم و منتظرم یه موقعیت گیرم بیاد بهش بدم

در مورد دکتر هم نشد که برم ، کسی قرار بود از روی آشنایی برام نوبت بگیره ، چون نوبت اول همیشه یه دو سه ماهی طول می کشه ، میخواستن برام با پارتی بازی نوبت بگیرن که منشی دکتره که می تونست کد بده مرخصی بود و منشی جایگزین نمی تونست کد بده ، حالا باز قراره برای این هفته چهارشنبه ردیف کنن ، منشی این هفته انگار هست - مدل درمانگاه مطهری انگار اینجوریه-

رفتم سایت همون مرکز ، برای اینکه اون ژل آبرسان و کرم فیلر رو سفارش بدم دیدم عه موجودی نداره ، اون ژل آبرسان هم اصلا تو محصولاتشون نیست ، انگار ارجحیت با خود مرکزشونه ، ببینم کسی نمایندگی PHYTOMER تو شیراز می شناسه؟  یا داروخانه ای که محصولاتش رو بفروشن؟ اگر باشه برم بگیرم ، خودم نتونستم تو نت پیدا کنم که واقعا دایر و معتبر باشه ، یه چند تا بود اینایی که بدون داشتن مغازه مثل بازاریاب آگهی گذاشته بودن اما اعتماد نکردم برای تماس گرفتن

ضمنا یه سوال، کسی درباره کیفیت محصولات بیوکورا BIOCURA  که آلمانیه اطلاعی داره؟ یه مرکزی اینجا بهم گفتن به جای هزینه کردن زیادی واسه اون محصول گرون فرانسوی کرم روز و کرم شب مغذی و Q10 دار این برند رو استفاده کنم ، ولی ژل آبرسانش رو نداشتن که شدیدا عاشق استفاده از این آبرسان ها شدم ، پوستم یه مقدار خشک که هست معتدله اما رو به خشک و خشکی هوای اینجا هم مزید بر علته و دلم میخواد حتما آبرسان استفاده کنم ، اما نه کرم، بلکه ژل آبرسان به نظر میاد بهتر عمل میکنه- رفته بودم بپرسم ببینم نمایندگی فیتومر رو تو شیراز می شناسن که گفت نه ،ولی این محصول رو دارم و تضمینی بهت می دم و ... قیمت کرم فیلر و مغذی و جوانساز فیتومر 310 تومن و این چیزی که این میگه مثلا فقط کرم روزش 60 تومنه

پ.ن

هنوزم تو فکر خریدها هستم ، با اینکه بارها و بارها تو همین سفر حتی ،بهم گفته هر چیزی نیاز تو باشه وظیفه منه برات مهیا کنم و بخرم، روی وظیفه بودن تاکید داره ، ولی باور کنین من نمی دونم چرا به ازدواجمون حساس شدم و با خودم میگم من واقعا به نظر نمیاد همسر هستم ، یه همسر واقعی - تابوه دیگه تو ذهنمون جا انداختن در کل یه میسترس بیشتر به حساب نمیایم- وقتی هم که حس همسر واقعی نکنم چطوری میتونم بگم خب تو باید هزینه نیازهای منو بدی و عین خیالم هم نباشه؟ هه ، الان یادم اومد مگه تو ازدواج قبلی که دائمی بود چیزی از همسر سابق طلب کردم؟ اون موقع هم که میگفتم ننگ و عاره که وقتی خودم کار میکنم ازش نفقه بگیرم یا ازش بخوام چیزی برام بخره، اون که اونقدر پررو هم بود که اوایل که میرفتیم خرید بهش می گفتم خودم حساب می کنم یک بار نگفت زشته با مرد میای بیرون دست تو جیبت نکن، من که منتظر اون نمی موندم اما دیگه فهمیدم که اون خرج کن هم نیست - برعکس ارنست هر وقت میام بگم فوری میگه زشته و ...-  اصلا تکلیفم با خودم معلوم نیست نه؟

این مدت تنبل شدم تو خونه ورزش نکردم - سه هفته ای می شد- اما چند روزه دارم میرم پیاده روی، یه کم رو دور بیفتم دوباره بعدش شروع میکنم بعد پیاده روی برسم خونه و حرکات ورزشی بزنم-

نظرات 3 + ارسال نظر
Nahid یکشنبه 31 اردیبهشت 1396 ساعت 09:25 http://rooznegareman.blogsky.com

بابا این حستو فراموش کن، یه چیزی تو دعوا گفته. آخه تو دعوا که حلوا خیرات نمیکنن. شیرینیشو نبر دیگه. بذار هروقت خدای نکرده، زبونم لال دوباره اتفاق افتاد یه فکری بکن. ایییینهمه آینده نگری تاحالا چقدر به دردت خورده؟!
من تازه این چیزا رو فهمیدم و راحت تر و بدون آینده نگری رفتار می کنم و اوضاعمم خییییلی بهتر از قبل شده. از کل پستت فقط همین موضوع ذهنمو درگیر کرد.

نمیتوم بخوام که کسی این حس رو تجربه کنه ، اما واقعا ناهید جان تا وقتی این اتقاق برای کسی نیفته میزان این ترس و نگرانی رو حس نمی کنه ، اونم وقتی زن به راحتی به خیانت متهم میشه و عواقبش براش خیلی بدتر از عواقب تهمتیه که به مرد زده میشه
به نظرم واژه هراسناک برای این حس و حالت بهتره تا وحشتناک
تو نشستی داری با طرف صحبت میکنی همه حواست به اونه بعد متهم بشی که داری با کس دیگه ای هم همزمان صحبت میکنی، و هرچی هم میگی نه طرف مقابل نمی پذیره من عواقب این تفکر تو ذهن مرد رو هم دیدم دیگه ، مردی که این تفکر اومد تو ذهنش اگر هیچی نگه اما مدام با شک باهات حرف می زنه و هر حرکتت رو ممکنه به عنوان پنهان کاری در راستای خیانت تلقی کنه، با شوهر سابق تمام این ها رو تجربه کردم که الان این همه نگرانم

مرمر چهارشنبه 27 اردیبهشت 1396 ساعت 00:01

مبارکه, همیشه خوش باشی و به سفر عزیزم

ممنون عزیزم ، خودت هم همیشه سرگرم خوشی باشی

منصوره یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 ساعت 20:18

سلام گلم ...عزیزم موسسه بازار یابان ایرانیان زمین شعبه شیراز فکر کنم این محصولات را داشته باشه ...تلفنشو ندارم ...
آدرس سایت : www.bizmlm.ir
ایمیل:
info@bizmlm.ir
اتفاقا محصولاتش را اینترنتی میفروشه
آدرس موسسه : چهار راه سرباز

ممنون عزیزم ولی فیتومر رو توی کالاهاش ندیدم، از اعتبار این برندهایی که داره میفروشه هم مطمین نیستم
دیجی کالا و سایت پیلو هم دارن محصولاتش رو اما دیجی کالا که گرون میده همه چیز رو تازه هزینه پستیش هم زیادتر میگیره، پیلو هم درباره ش چیزی نشنیدم که سایت معتبری باشه
نظرم اینه فروشگاه مجازی خرید نکنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.