دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

یادداشت هشتاد و ششم

‏ 

 بعد تو نقشه‌های دل

نقشِ بر آب می‌شود

هر نفسی که می‌کِشم

بی تو عذاب می‌شود


گرچه که درد بی کسی

می کُشدم ولی دلم

با میِ نابِ عشقِ تو

مست و خراب می‌شود


بعدِ تو درد می‌کشد

هجرِ تو را خمار دل

خاطره‌ات به سینه‌ام

باده‌یِ ناب می شود


‎مجتبی خوش زبان


از این شعر متنفرم، متنفرم، متنفرم

وقتی خوندمش قلبم درد اومد چون من دقیقا میدونم این دردی که ازش نوشته چقدر طاقت فرساست

تا مدتها درد می کشیدم 

بعد تو درد می کشد

بعد تو درد می کشد

اون ادم اصلا مهم نیست، بره به درک، گور به گور شه. درد کشیدن خودم رو هیچوقت یادم نمیره. اینه که عذابم میده، چرا باید عذاب می کشیدم، چرا باید بازی میخوردم. تقصیر خودم بود چشمهام رو بستم و الکی اعتماد کردم

نظرات 8 + ارسال نظر
گنجشک دوشنبه 23 بهمن 1396 ساعت 19:37

اره می دونم چی می گی

نل دوشنبه 23 بهمن 1396 ساعت 06:14

تو هم سلام برسون:-))
ایشالله برطرف بشن زودتر...ارامشتون هم برقرار باشه و راحتی شاد باشی:-)

ممنون گلم ،همچنین خودت

نل شنبه 21 بهمن 1396 ساعت 23:05

اون توده‌ها....اوضاع با ارنست...
منم خوبم عزیزم:-*

اونا که سلام دارن خدمتت، هی دارن تکثیر میشن. جوری شده که دیگه خنده م میگیره البته خنده عصبی
اوضاع با ارنست بد نیست. مدتیه ارامش برقراره، در واقع دعوا نکردیم ولی هنوز همه چیز پیچیده ست

نل جمعه 20 بهمن 1396 ساعت 11:18

سلام نازی.خوبی؟؟
چه خبرا؟ با ارنست در چه حالی؟خوش میگذره؟
جسمی خوبی؟رفع شدن؟
فک کنم یک ماهیه نخوندمت..الان خوندم همه ارو ننوشته بودی..گفتم حال و احوال بکنم:-)

سلام گلم، ممنون خوبم، تو چطوری؟ خودمم این مدت نرسیدم هیچ کدوم از بچه ها رو بخونم
چی رفع شده؟ همه چی رو ننوشته بودم؟ همه کامنتت سوال شد برام که

افسون چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت 19:34

من میدونی چه وقتهایی یادم میاد همه دردهایی که کشیدم؟؟؟

شبهای قدر که همه دارن میبخشن یاد همه ی دردها میفتم و بجای بخشش نفرین میکنم

پس واسه من شبهای قدر زیادن

افسون چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت 19:32

پیرو پیام قبلی
تا 7 سال حضانت دختر با مادره تو 9 سالگی هم خود بچه میتونه تصمیم بگیره با کی زندگی کنه میمونه دوسال بین 7_9 که اگه خواهرت زودتر اقدام کنه دیگه خود گلامپی هم بچه شو نگه نمیداره چون احتمالا خواهراش برای برادر عزیزکرده شون زن میگیرن
اینم اطلاعات حقوقی

البته امیدوارم خواهرت بتونه سرپای خودش بایسته و بتونه درآمدی داشته باشه که برای حضانت مشکلی پیدا نکنه

مساله ترس بعد از 7 سالگیه، این چیزی نیست که بتونم واقعا خودمم روش ریسک کنم و بخوام تشجیعش کنم. اگر خودش بخواد حمایتش میکنم. مساله همون ترس ناخوداگاهه. نمیتونه اطمینان داشته باشه از گرفتن حضانت. از لحاظ مالی که کم نمیذاریم براش اگر جدا بشه. گرچه خودشم فهمیده زن باید از لحاظ مالی مستقل باشه گرچه دیر شده این درک. اون زمان که گفتم بگو کارت رو ترک نمیکنی گوش نداد

منصوره سه‌شنبه 17 بهمن 1396 ساعت 18:59

خدا از سر اون آدمی که این دردها را بهت وارد کرد نگذره .... :
امیدوارم ده برابر این دردها نصیبش بشه

کتایون دوشنبه 16 بهمن 1396 ساعت 14:05

سلام.
چقد دردناک بود این شعر.
مشکلی پیش اومده آیا؟نگرانت شدم.

اصلا عجیب دردم اومد
نه چیزی نیست. فقط اون لحظه یهو تمام اون عذاب و دردها که کشیده بودم و اون حال بدم یادم اومد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.