دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

فراموشی

مانده‌ام چگونه تو را فراموش کنم 

اگر تو را فراموش کنم 

سالهایی را نیز که با تو بوده‌ام 

فراموش کنم 

دریا را فراموش کنم 

و کافه‌های غروب را 

باران را 

اسبها و جاده‌ها را 

باید دنیا را، زندگیم را و خودم را نیز فراموش کنم 

تو با همه چیز درآمیخته‌ای


رسول یونان


پ. ن

شعرش قشنگه

 

 چند روز پیش ناهار بالا خونه فردی بودیم. بعد از ناهار ظرفها رو جمع کردم و بردم و بشورم. خاله ریزه اون وسطا گفت عمه من خیلی دوستت دارم. کلی ذوق کردم گفتم منم دوستت دارم عمه تو جگرگوشه منی. فقط ته دلم میگفتم نکنه مامانش به این فکر بیفته که بیشتر دورش کنه که اثر این دوست داشتن خنثی بشه

پ. ن

دوست عزیز خصوصیتو گرفتم. ممنون از توجهت

نظرات 3 + ارسال نظر
افسون دوشنبه 28 آبان 1397 ساعت 13:36

سلام عزیزم خوبی دیشب خوابتو دیدم موهاتو پسرونه زده بودی و قهوه ای روشن بود ، حوصله هیچکسم نداشتی

اره حوصله کسی رو ندارم ماههاست. خوابت جالبه چون یک ماه پیش موهامو دوباره رنگ گذاشتم و ریشه موهام الان قهوه ای فندقیه. ساقه ها کماکان هنوز اثار بلوند رو دارن

مریم شنبه 26 آبان 1397 ساعت 15:42

ایمیل منم خوندی؟

اره تازه دیدم. جواب دادم برات

منصوره جمعه 25 آبان 1397 ساعت 11:49

عزیزم خاله ریزه ....معنا بخش زندگی ...

و دلم چقدر نگران اعتماد و عزت نفسیه که هر روز با داد و دعوا بیشتر ازش گرفته میشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.