میدونین که هیچ وقت طالب جشن عروسی نبودم و جزو آرزوهام نبوده، در عمل هم ده سال پیش وقت ازدواجم رضایت دادم یه مهمونی برای درجه یک ها بگیریم اونم به ضرب و زور ابوی که آبرومون میره و چنین میشه و چنان میشه وگرنه همون محضر رفتن برام کافی بود. اما عتراف میکنم آرزوی واقعیم یه خواستگاری رمانتیک بود، به این شکل که ادم کاملا مناسب-یعنی دقیقا همونی که باید باشه- تو موقعیت و فضای مناسب و به شکلی کاملا مناسب ازم خواستگاری کنه، منظورم نه مثل خارجکیها صرفا به اون شکل ترودیشنال و سنتی که زانو میزنن و فلان، دقیقا حتی نمیدونم چه شکل خواستگاری ای، فقط به شکلی خاص مد نظرم بود که همیشه اون لحظه تو یادم بمونه
شاید باید در درجه اول اعتراف کنم همه عمرم دلم میخواست یکی به یه شکل خاص سورپرایزم کنه و احتمالا ناخوداگاهم اون سورپرایز خاص رو مصادف با خواستگاری کرده
ولی براورده نشد!
و اعتراف آخر این که آرزوهای مسخره ای دارم
سلام عزیزم ....پست درگوشی زنانه هرچی میزنم باز نمیشه و پیغام میده رمز وارد شده صیحیح نمی باشد ...میشه لطف کنید رمزو برام ایمیل کنید ؟ ممنونم گلم
برات ارسال کردم عزیزم
چرا کامنتای من نمیاد
هیچم مسخره نیست ،،، خیلی هم رمانتیک و قشنگه ،،، دعا میکنم به همه ی آرزوهای قشنگت برسی عزیزم
قربونت برم منصوره جان
الهی بگردم حق داری خوب, کدوم زنی از این آرزوها نداره و حس خوبی بهش نمیده رمانتیک بودن ؟؟؟
خب ارزوهای بقیه بیشتر سمت شب عروسی و زرق و برقش میره و بقیه عوالم رمانتیک بعد ازدواج ، مال من انگار تا همون مرحله خواستگاری تموم میشن و واسه بعد ازدواج زیاد آرزوی رمانتیک ندارم!
اخیییییی
)
آرزو دارم خود همون آدم مناسب یه ادم خاص باشه
میدونی چی میگم؟(فقط خودم میدونم چی میگم
مثلا توی دریای آدما گم نشه
و البته خواستگاریشم خاص و ساده باشه
مزه ی زندگی به همین ارزوهاس بابا
منم دست بر قضا می دونم چی میگی ، اون آدم مناسب همون آدم خاص باشه ، دقیقا !