١.دختره قبل ازدواجش با یکی رابطه داشته ازش بچه دار شده ولی به شوهرش نگفته. شوهره فهمیده.همزمان دختره نامه می نویسه و ماجرا رو برای پسره توضیح میده،پسره می رسه نامه رو میخونه ولی دعوا مرافعه می شه. دختره نمی گه اون بچه حاصل تجاوز بوده و رابطه ای در کار نبوده، بعد شوهره ولش میکنه و میره - لابد دو سه قسمت دیگه برمی گرده بهش و نشون میده موقعیت گذشته زنش رو درک می کنه و گذشته ش رو وارد زندگی فعلیشون نمی کنه و همه چیز گل و بلبل میشه-
٢.دختره رو زن عموی پسره اجاره کرده که پسره رو عاشق خودش کنه تا پدر بزرگ پولدار پسره که منتظر ازدواجشه، خونه بزرگ رو بزنه به نام زن عمو اینا. ولی این وسط واقعا دختر و پسر عاشق هم میشن. دختره هر بار میخواد به پسره بگه نمیشه. بالاخره روز عروسی پسره ماجرا رو متوجه میشه و عروسی رو به هم میزنه و میره ایتالیا. بعد از یک سال برمی گرده. حالا دنبال اینه دوباره دختره رو راضی کنه برگردن به هم و ازدواج کنن
یا موارد دیگه...
حالا من از اول هرچی تو زندگیم گذشته عین نورافکن روشن و واضح بوده و هرچی اتفاق افتاده رو بهش گفتم که دروغ و نکته پنهانی بینمون نباشه؛ مدام بابت همون رو راست بودن، تحقیر شدم. کاش همه چیز عین فیلمها بود. این مردهای تو فیلم و سریالها به این خوبی و فهیمی چرا یکیشون تو واقعیت وجود ندارن؟
فقط آه سرده که از دلم میاد بالا. هنوز هیچی برام عادی نشده. فکر می کردم این دفعه زود بتونم هندل کنم ولی هنوز نتونستم
دوباره تا برگردم از دوباره ی تکرار تو
نام تو را نوشته ام با اشک روی بالشم
پ. ن
یه فال تاروت ٣ کارتی گرفتم. نه که معتقد باشم بهش فقط دلم میخواد یه چیزی سرگرمم کنه. کتاب خوندم نتونستم روش تمرکز کنم. اومدم بازی کنم دیدم نمیتونم. کلا جناوزه وار دارم طی طریق می کنم
توی این فال، عبارت شفا بخش کارت دوم خنده داره
اگر دوست داشتی به ایمیلم یا وبلاگم
ایمیلماینه echkey@gmail.com
واسه ایمیلت میفرستم ولی بعد ادرس وبلاگتو بهم بده. هیستوری مرورگرمو یک ماه پیش پاک کردم حواسم نبود همه چیز می پره. ادرس وبلاگتو الان ندارم
عزیزم خوبی؟ رمز پستای پایین رو ندارم انگار امیوارم خوب باشی
خوب نیستم
. رمز رو چطوری بهت برسونم؟
انگاری بعضی ها دروغ به مذاقشون خوشتره به جای این که روراست بودن طرف مقابل را ستایش کنند و ممنون باشن ، تبدیلش میکنن به کارد و چاقو برای فرو کردن به قلب طرف
حتی لحظه ای فکر نمی کنند که با حرفاشون بر سر احساسات و عواطف طرف مقابل چی میاد.
فکر کن من پنهان کاری کرده بودم و ارنست متوجه میشد، میتونی حدس بزنی از توهین و تحقیر، چند هزار برابر بدتر از الان رفتار میکرد