دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

یادداشت صد و بیست و نهم

 

 کاش یکیو داشتم باهام میومد آزمایش. اینقدر این ادم بهم میگه دیگه عاصی شدم. ولی تنهایی نمی تونم. می ترسم. بغض دارم

میخوام تا دو روز دیگه برم واسه تست hiv، hbs، hcv

کاش می مردم و راحت می شدم. حالم به شدت بده. قرار بود خودش باهام بیاد اصلا خودشم انجام بده. اما الان زده زیر حرفش و میگه الان نمیتونم ولی تحکم می کنه که من باید برم 

کجا باید برم انجام بدم؟ چی باید بگم؟ نگاههای پرسنل آزمایشگاه...چقدر  طول میکشه جوابشو بدن؟  بدتر از همه اگر مبتلا باشم؟ 

قلبم تو دهنمه. همیشه تو برهه های حساس تنها بودم. یعنی تنهام گذاشته. 

کمک لازم دارم

پ. ن

امروز صبح ساعت ٧ زنگ زد-کاری که سابقه نداره انجام بده. تماسهاش وقتیه که بخاطر کلاسهاش دیگه از خونه میزنه بیرون و هر روز ساعت ٧ عملا خوابه-صحبت کرد و حال پرسید و من اصلا نا نداشتم جواب بدم. حالم بد بود، دیشب تا صبح هم بابت ناراحتی از حرفهاش و نگرانی بابت اینکه اگر برم و یهو ببینم مشکلی دارم  نخوابیده بودم-گفت ازم دلخوری؟ گفتم نه. گفت چرادلخوری. گفتم مهم نیست گفت اگر نبود این ساعت با عجله از خونه نمیزدم بیرون که بهت زنگ بزنم. چون میدونستم برسی سر کار دیگه نمی تونی راحت صحبت کنی. کلی حرف زد. گفت بذارش به حساب روانی بازیهای من و دل نا آرومم. بذار خیالم راحت بشه. من دیگه نمیخوام با این تردید زندگی کنم. تازه اگر خدای نکرده مساله ای باشه فکر کردی ولت میکنم؟  من تا همیشه کنارتم و ازت مراقبت میکنم. گفتم اگر موردی باشه این منم که نمی مونم. گفت هرگز. فکرشو هم از سرت بیرون کن. هر چیزی بشه ما بااااید با هم بمونیم. من واسه خوشگذرونی که نیومدم سراغت-گفتم با این تردید و تفکر کاش اصلا از اول نیومده بودی سراغم. از حرفم خوشش نیومد و گفت من دوستت داشتم که اومدم. تو دلم گفتم ولی ارزشش رو نداشت داشت؟ 

خیلی حرف زده بودیم. گفت میخوای برنامه پیش رو رو کنسل کنیم و بذاریم یه وقتی بشه که منم بتونم باهات بیام؟بخدا مشکلی نیست و منم برخورد بدی نمی کنم. گفتم نه-دلم رنجیده نمیخواستم دیگه کنارم باشه واسه انجام آزمایش-

فقط هنوزم نمیدونم باید کجا مراجعه کنم واسه این کار. سریع جواب میدن؟ عجله دارم واسه جوابش

پ. ن ٢

آدرس مرکز تحقیقات ایدز رو پیدا کردم. شنبه تا جهارشنبه صبح ساعت ٨ تا یک ربع به یک. ٢٠ دقیقه بعدجواب آماده‌ست

باید مرخصی بگیرم و برم.قلبم اومده تو حلقم

نظرات 9 + ارسال نظر
نل دوشنبه 16 اردیبهشت 1398 ساعت 08:00

میتونم ازت بخوام که داخل اینستا یا نت بگردی و کلیپهای استیو هاروی ببینی؟

ببین خارج از کشور هم مثل ایران..ی سری چیزها مث تعهد..احترام..محبت..دوستی..ازدواج..اولین توصیه ای که میکنه به تمامی خانمهای در رابطه اینه: تو مهمی! اذیتی؟انجامش نده!
تحقیرت میکنه؟ ولش کن! ارزش تو رو نداره.

میگه:خانمها اغلب بخاطر ترس از تنهایی و نبود کسی حاضرن خیلی کارها بکنن.ولی بدونین که ما آقایون هرچقدر شما به خودتون بیشتر بها بدین.شیفته ترتون میشیم.

تو روشنفکری عزیزم
ببین کلیپهاشو..اعتماد بنفست میاد بالا کم کم...
هیچی نیس.نگران نباش.سالم سالمی
آدمی ک شک داره.غلط میکنه وارد رابطه میشه
قبلش میگفت.نه ی سری رفتارهای زننده بکنه که اعتمادبنفس تو رو بگیره.
و هیچ کاری هم برای تو نکنه.مثلا تو خانمشی!!!
وظیفه اشه ی سری کارها برات بکنه.
حداقل آزمایش خودش بااااااید بده.

نل، هنوزم نق میزنه دوستات تو وبلاگ بهم فحش دادن هیچی بهشون نگفتی-یکی از اون کامنتها که اشاره داره بهش هم مال تو بوده تو همون وبلاگ قبلی-
بعدا یه اسکرین میذارم که بگم چرا من همینجور نشستم و مات به کارهاش نگاه میکنم

افسون یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 18:52

و اون جوش ها هم ربطی به هپاتیت نداره هپاتیت یعنی ورم کبد
اگه کبد بزرگ بشه یعنی طرف هپاتیت داره

خب بزرگ شدن کبد رو که خودم نمیفهمم. معاینه هم نشدم در این مورد.

افسون یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 18:51

درد شکم،ادرار تیره،تب،درد مفاصل و ماهیچه‌ها،حالت تهوع و استفراغ، زرد شدن پوست و سفیدی چشم ها،خستگی و ضعف، کاهش اشتها و کاهش وزن. اینها علائم هپاتیت B,C هستند و در صورتی فرد مبتلا میشه که ارتباط خطرناک داشته یا سوزن آلوده یا تماس با خون آلوده داشته باشند. نازی جون درسته اینها بیماریهای خطرناکی هستند ولی 1 ابتلا به این بیماریها به سختی صورت میگیره2 اگه بیماری حاد باشه سریع فرد رو میکشه3 بعضی از گروههای بیماری به کسی انتقال پیدا نمیکنن و 4 اینکه گاهی در خانم های جوان علائم نداره و خیلی زود خوب میشه

زردی پوست، سفیدی چشم، بی اشتهایی، کاهش وزن، ادرار تیره نذارم. حالت تهوع و درد مفاصل هم دایم ندارم.گاهی ادم حس کوفتگی داره گاهی حالت تهوع الکی ولی قدر یه حس گذراست و موندگار نیست
هپاتیت شاید مایه نگرانیم نیست و بیشتر نگران HIV هستم

مرمر یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 16:08

سلام عزیزم. چند تا نکته ضروری بگم بهت: این آزمایشها هیچ مشکلی نداره انجامش و کسی هم بد نگاهت نمیکنه اگر خواستی برو پیش یه پزشک عمومی و بگو آزمایشهای روتین و مارکرها رو برام بنویس و بگو برای آزمایشات سالیانه طب کار محل کارم میخوام. بعد هم این ارنست چکار کرده واسه تو که اینقد آدم حسابش میکنی؟ نازی به خدا تو حیفی الان که اومدی شیراز کلی فرصت برای آشنایی با مردهای خوبو داری به خدا دنیا بزرگتر از اونیه که اینقدر با ترس بهش نگاه میکنی مطمئن باش میتونی یه مرد خوب و آگاه و مهربون پیدا کنی که مثل این آدم توی رابطه ی خانوادگی نباشه. نازی دوست قشنگم خودتو از این رابطه ی سمی بکش بیرون چون از اول تا آخرش بازنده بازنده ست. به فرض محال اگر روزی با هم عقد دائم هم بکنید سایه ی زندگی و بچه ی ارنست روی این رابطه روزگار رو زهر میکنه برات و داغون میشی. شجاع باش و بزار کنار این آدم بیمار و بلاتکلیف رو. به خودت رحم کن و برای خودت رابطه ی امن و پر از آرامش و عشق و درست رقم بزن, چون مطمئنم این آدم , مال تو نیست و جز تباهی چیزی برات نداره. ازم ناراحت نشو خواهشا چون گاهی دیگران بهتر از خودمون اشتباهاتی که زندگیمونو داغون میکنن رو میبینن و این هشدارها رو جدی بگیر لطفا لطفا لطفا

یه چیزی بگم؟ یادتونه تو وبلاگ قبلی که مجبور شدم ببندمش سر دعواهایی که درست کرده بود و حرفهایی که زده بود برام کامنت میذاشتین و ازش بد میگفتین؟ - این تعبیریه که اون استفاده میکنه ها نه من-هنوز که هنوزه نق میزنه تو وبلاگت به من فحش دادن و تو هیچ عکس العملی نشون ندادی و با خواننده هات دعوا نکردی ولی علف هرز اون بلاها رو سرت آورد تو وبلاگت کسی بهش فحش میداد پاره‌ش میکردی!
بهش گفتم اولا که یادم نمیاد به اون فحش داده باشن و من کسی رو پاره کرده باشم،اصلا اون موقع خواننده آنچنانی نداشتم. در ثانی گیریم حرف تو درست. اون موقع اشتباه کردم و الان فهمیدم نباید اینکارو میکردم واسه همین خواننده هام اور به تو فحش هم داده باشن - که ندادن- من هیچی بهشون نمی گفتم. میخوام بگم اینکه درست رفتار کنه مهم نیست مهم اینه من صدام در نیاد که کسی یه وقت به اقا فحش نده
ولی بذار یه اسکرین بذارم تو پست بعدی که بدونین من چرا گیجم و دست و بالم بسته‌ست و نمیتونم هیچ کاری بکنم

افسون یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 14:34

عزیزم این بیماری ها در صورتی که باشنددددد علائم دارن تو که هیچ علامتی نداری نه زردی و نه علائم ایدز و نه ناراحتی کبدی
بنظرم نازی جون قبلنا اعتماد به نفس بیشتری داشتی محکمتر بودی خودتو دست کم نگیر ، اولین کسی که روحتو خراشیده بابات بوده وبعد بقیه و بقیه .....یه صندلی بذار جلوت و همه اونایی که بهت بدی کردنو روش تصور کن و همه رو از هرچی که تو دلته مستفیض کن و بعد ببخششون در این صورت بود و نبود ارنست هم تاثیری روت نداره
چرا اون هیچ اقدامی برای با هم بودنتون نمیکنه چرا فقط دستور میده چرا تو فقط کوتاه میای چرا نمیاد یه خونه برات بگیره که آنقدر زجر نکشی چرا وظایف زناشویی رو فقط تو ... میدونه و تو هم کوتاه میای ؟؟؟؟!
نازی اگه پیشم بودی یه دل سیر میزدمت تا انقد جلوی اون مردک خودشیفته کوتاه نیای

میشه الان باقی کامنتت رو مسکوت بذارم و بپرسم ناراحتی کبد که گفتی یعنی چی؟ یادته یه مدت خیلی جوش میزدم و بعد دوست داداشم اومد گفت قرص لیور گل بخور و یه تعداد دارو واسه پاکسازی کبد بهم داد؟ البته الان جوشها متوقف شدن. فقط وقتی مثلا دو بار پشت هم. نوشابه بخورم یه دو تا جوش میزنه. یعنی عملا متوجه شدم کبدم با قند زیاد فوری واکنش نشون میده-عملا شیرینی جات رو ترک کردم و نوشابه رو هم ولی خب گاهی پیش میاد میخورم. اونم رو به صفره-الان چیزی که نوشتی باعث نگرانیم شد
در مورد ارنست هم بگم حق داره نگران سلامتیش باشه. ولی دلخوری من اینه که هر چی هم منو دوست داشت نباید وارد رابطه میشد که بعدش من بخاطر این ماجرا بخوام اذیت بشم و هی بهم بگه و یه کارهایی بکنه که منو بیشتر سرشکسته کنه و همیشه احساس تحقیر باهام باشه
میگه خب انجامش بده منم انجام میدم خیالمون راحت میشه. اما تفاوت ماجرا اینه که این من نبودم که بهش چیزی بگم من تو سکس کاری نکردم که بفهمه بخاطر این مساله‌ست که داره حرکات عجیب و غریب انجام میده و حالت توهین بگیره. بنابراین اون انجام بده یا نده اصلا برای من مهم نیست. اونی که این وسط زیر سواله منم نه اون

سارا یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 11:18

میتونی به یه پزشک عمومی مراجعه کنی و بگی چون تاتو انجام دادم و ریسک hiv داره میخوام مطمئن شم،برات مینویسه

آدرس مرکز تحقیقات ایدز رو پیدا کردم. باید برم اونجا

فاطمه یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 10:38

چرا میخوای این آزمایش‌ها رو بدی نازی مگه چیز جدیدی پیش اومده این اگه میگه در هر صورت کنارتم چرا داره به اجبار میفرستت بری برای آزمایش؟ این دیگه عین خود ظلم و بی اعتمادیه

میگه من سکس بدون پیشگیری با کاندوم میخوام. خسته شدم و کیفیت رابطه‌مون اینجوری پایینه و... اینقدر گفته خودمم به خودم شک کردم. واسه خاطر خودم باید برم

نل یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 07:37

مگه اتفاقی افتاده ک آز بدی؟

اتفاق جدید که نه. سر همون ماجراهای سابق.تو یه پستی نوشته بودم که در این مورد چه حرفهایی زده بود

لیلا یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 00:55

سلام
چرا تن به تحکمش میدی؟
چرا ایشون میتونه بهت امر کنه ولی نمیتونه شرایط و برات راحت یا مناسب کنه؟
امیدوارم خودت و خیلی اذیت نکنی
واقعا لازمه این آزمایشها؟
اگه ضرروی نیست نرو خب

الان دیگه خودمو هم به شک انداخته. بخاطر خودمم شده میخوام ازمایش بدم اما نمیدونم کجا برم و اصلا چی بگم؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.