دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

یادداشت شانزدهم

 

 روز زن رو بهتون تبریک می گم ، گرچه ما روز نمی خوایم، همینکه واقعا به عنوان یه موجود محترم تو دید جامعه ، مخصوصا تو دید مردهامون دیده بشیم و بدون دست آویز روز ملی زن و روز جهانی زن همه حقوق انسانیمون رو نه به عنوان شوآف یا اجبار رعایت کنن ، کافیه

...

عزیز اینا دیروز ظهر رسیدن

دیشب اتفاق عجیبی افتاد 

خواب بودم ،خوابم این بود که انگار واسه جلسات طلاق خواهر بانو رفته بودیم-از این به بعد فیونا صداش کنیم، خودش این شخصیت کارتونی رو دوست داره - جلسه دادگاهشون بود ، اما پسره نیومده بود ، منم داشتم موارد رو بررسی می کردم بابت همون جریان بخشش مهریه که سرش کلاه گذاشته بودن و اون پول باباش که به پسره قرض داده بود و گرو طلاق فیونا بود و... داشتم راه چاره پیدا می کردم که به قاضی ارائه کنیم - کلی اونجا معطل شدیم پسره نیومد- از نکات جالب این که اسم شوهر فیونا هم مهدی بود- فیونا ناراحت بود و کلافه که چرا نمیاد، فکر میکرد اون نیاد برای خودش بد میشه ، گفتم نه بابا ، وقتی چند بار بخوانش و نیاد بالاخره دادگاه یه کاری می کنه دیگه معمولا طلاق دادگاهی صادر میشه ، البته طول می کشه فیونا - بعدش انگار داشتیم از پله های کاخ سعد آباد بالا می رفتیم ، میخواستیم بلیط بگیریم بریم بازدید ، بلیط هر نفر 200هزار تومن بود ، به خودم گفتم عه ، من که همین مدت پیش با ارنست اینجا بودم بلیطش که زیر صد تومن بود ، چرا یهو اینقدر گرون شد؟ - البته تو واقعیت با ارنست سعدآباد نرفتیم ، مجموعه نیاوران رفته بودیم-

یهو نمی دونم چی شد حیف نون اومد تو خوابم ، اینقدر از اومدنش تو خوابم ترسیدم که همونجا تو خواب به خودم می گفتم نه تو نباید خواب این رو ببینی،این از کجا پیداش شد؟ الان ارنست بفهمه خوابشو دیدی شر درست می شه ، با ترس از خواب پریدم

متوجه شدین حیف نون اسم جدید کیه نه؟

نظرات 7 + ارسال نظر
مرمر سه‌شنبه 1 فروردین 1396 ساعت 02:07

دوستم روز زن رو با تاخیر تبریک میگم بهت, حیف نون رو متوجه شدم کی بود, سال نو هم مبارک امیدوارم امسال فقط بخندی و شادی و خوشبختی تو زندگیت باشه.

ممنون عزیزم، همچنین برای تو و عزیزانت

مری دوشنبه 30 اسفند 1395 ساعت 14:47 http://fandogh925.blogsky.com

به منم رمز نداده نل
نمیدونستم کجا ام بگم بهش

من بهش خبر می دم، یادش رفته حتما

نل دوشنبه 30 اسفند 1395 ساعت 00:34

بیخیالش عزیزم..گذشت دیگه...منم رمزو عوض کردم..

خیلی ذهنم مشغول بود اما یه چیزی به ذهنم رسید نل، تو اون کامنتی که گفتی، رمز پستها رو نوشته بودی که مریی شد، نه رمز اصلی وبلاگ، بنابراین ادم غریبه-کسی که بهش رمز اصلی وبلاگ رو ندادی- تو وبت نیومده
به این نکته دقت کن، منطقی نیست که اون مواردی که میگی پیش اومده فقط ذبا داشتن رمز پستهات اصلا بتونن وارد وبلاگ بشن
چون این یکی رو میدونم که تو با بقیه خواننده های وبلاگ به جز مری معاشرت وبلاگی نداری و ادرس جدید وبلاگت رو هم که اینجا تا حالا نذاشتی
فکر کنم ماجرای کامنتهای وبلاگت از جای دیگه آب میخوره
ولی ماجرای پیامهای خطت رو واقعا نمیتونم توجیهی بیارم

نل یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 18:55

دقت نکردم از وبلاگ اومده باشن یا نه..ولی توی چندمطلب ب آخرم توی مطالب رمزدار یکی نظر خالی و صرفا با اسم خودم ثبت کرده بود...فکر کردم شاید کسی اشتباه جای اسم خودش اسم منو زده و بعد هنوز ننوشته نظرشو ثبت زده و.. .(چون پیش اومده برا خودم)
باز توی پستهای خیلی آخرم نظر گذاشته بود با اسم یکی از دوستان ک به خودش توی وبش گفتم و گفت من نبودم... . آخه لایق خودشو به من نسبت داده بود...
و.... .
به هرحال امیدوارم دیگه اتفاق نیفته...اوندفه شمارم‌بود..مجبور شدم خاموشش کنم یک مدت چون تاروشن میکنم پیام میاد...(حالا اوندفه نگفته بودم تل خودمه و تقصیرخودم بود)

پیش اومده..چاره ای نیس..انشالله که پیش نیاد دیگه

باورم نمیشه اخه کسانی که وبلاگ رو میخوندن خانمن، فقط دو تا اقا میخونن که واقعا بعید میدونم اهل این چیزا باشن که رمز یا شماره ای که اشتباها ثبت شده رو بردارن
پیامها مزاحمت بود؟
اینقدر ناراحت شدم نلی که حد نداره، دوبار سهل انگاری کردم

نل یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 17:42

عزیزم توی وب قبلیت چرا رمز مطالب وب من تایید کردی...قسمت نظرات؟؟؟؟

http://missalone.blogsky.com/1395/12/15/post-808/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86

خب من به خیلیها رمز مطالب ندادم...

ببخشید، اصلا حواسم نبوده که تایید کردم ، اوضاع اعصاب اون روزامو که خودت می دونی ولی فکر نمی کنم بچه ها هم رمز رو استفاده کرده باشن، ضمن اینکه همه شون امین هستن و تعداد کسانی که وبلاگ رمز دار رو می خونن هم از انگشت دستم تجاوز نمی کنه
ولی تازه متوجه شدم رمز خودمو هم خودت اوجا پیست کرده بودی که برات گذاشته بودم ، اصلا تو اون کامنت همه چیز قاطی شده، جالب اینجاست کامنتت بدون جواب تایید شده ، احتمالا خواستم حذف بزنم تایید زدم
اومدم وبت بگم دیدم باز نمی شه، مگه کسی غیر مجاز از وبلاگ من وارد وبلاگت شده ؟
ببخش اگر بابت خطای من به دردسر افتادی، خیلی شرمنده شدم نل

سارا یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 13:10

دکتر کوچیک بود عایا؟؟؟

نه، کاملا بیراهه رفتی

منصوره یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 10:25

آره عزیز فکر کنم متوحه شدم حیف نون کیه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.