قبلنا-دوران خامی و ناپختگی- اگر میشنیدم یه خانمی خیانت کرده و با یکی، غیر از پاتنر یا شوهرش وارد رابطه شده میگفتم معنی نداره. توجیه پذیر نیست. زنها میتونن خیلی خوددار باشن. و خیانت رو محکوم می کردم
در واقع این خوددار بودن و مناعت طبع رو از ارزشها و خصوصیتهای والای یه زن میدونستم که مثل مردها شل تُمبون نیست و با وجود کمبود و عدم رسیدگی یا حتی عقده تو مسائل عاطفی و جنسی باز هم میتونه وجدان و اخلاق رو کاملا رعایت کنه و وارد رابطه موازی و غیر متعهدانه نشه
الان؟...
مدتهاست خودم جوری به لحاظ عاطفی، روحی و جسمی دچار فقر، گرسنگی و تشنگی شدم که دقیقا حال تمام اون زنهایی که بخاطر وجود این کمبودها واردرابطه موازی میشن رو کاملا درکمی کنم و دیگه قضاوتشون نمیکنم
پ. ن
عقلم رشد بیشتری هم پیداکرد طی زمان. اونم این بود که بددبودن خیانت فقط مربوط به زن نیست. مرد هم مجوز خیانت ندارههو اصولا زن وظیفه نداره با وجود هر چیزی باز هم پای رابطه بمونه. زن هم میتونه و حق داره به رابطه پشت کنه. گرچه خب اولویت اینه که اون رابطه رو تموم کنه-چه زن چه مرد- اما گاهی واقعا امکان تموم کردنش رو نداره. خیانت کماکان قبیحه. منتها اگر بخوایم منصف باشیم میتونیم فقط درک کنیم چرا طرف همچین خبطی کرده
خب الان دکتر جانتون که به زنش خیانت کرده و تو هم به هر دلیلی باهاش همراه بودی ولی الان که از هیچ حیث تامین نیستی چرا ادامه میدی
نازی جون عزیزم مگه خودازاری داری این رابطه که آشکار نیست چرا کات نمیکنی تا از این فشار مضاعف رها بشی
چرا یه راه برای تغییر دادن باز نمیکنی چرا یه فرصت جدید به خودت و زندگیت نمیدی تا به آرامش برسی
چقدر دست و پا بزنم؟ ولم نمیکنه. چند دفعه بگم برو. چند دفعه بگم میرم؟ اینقدر فشار میاره که خسته میشم و وا میدم اما چون راضی نیستم باز یه چند روز بعد همون دعواها، همون درگیریها ادامه پیدا میکنه