دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

یادداشت چهل و دوم

 

 بالاخره والده یادش افتاد و رفت اون آب اوراد خونده کذایی رو آورد و ریخت رو سرم و گفت خب پاشو برو حموم !

حالا ببینم مثلا تا آخر این ماه عروس میشم یا نه 

این روزا که مادام و تربچه و گلامپی اینجا بودن ، طبق معمول نمی شد بشینم پای سیستم ، تربچه میاد سیستم رو قبضه می کنه و نمیذاره دست بزنم و از بس انگولک می کنه می ترسم یهو یه چیزی رو بریزه به هم و نشه برگردوند بعد مجبور بشم به تعویض ویندوز که اصلا حالشو ندارم! نتیجه این که اصلا نمی شینم پای سیستم ، حتی سوالات پایان ترم دانشجوها رو هم طرح نکردم، مثلا امروز اومدم طرح کنم که گفتم اول پست بذارم بعد، همینقدر استاد منظمی هستم!

اون روز داشتم با ارنست صحبت می کردم ، بحث رفت سمت خرافات ، بعد یهو گفتم چه نشستی که برام خواستگار اومده، خندید و گفت خب این آقای خوشبخت کیه؟ کی میخوان بیان؟ ماجرا رو تا یه جایی برای گفتم و چون وقت کلاسش بود گفت بعد بقیه ش رو برام بگو

دو سه ساعت بعد که تماس گرفت گفتم یادش رفته لابد ، اما بعد جمله های روتین اول مکالمه گفت خب چی میگفتی؟ بقیه این ماجرای والده و اون دوتا پیشنهاد خواستگاری رو کامل گفتم ، حرفهام که تموم شد گفت من تمام مدت سر کلاس داشتم به حرفهات فکر می کردم ، ببین اگر موقعیت خوبیه بگو بیان! من نمیتونم بخاطر خودم تو رو از شانسهای زندگیت محروم کنم 

چشمهام قدر نعلبکی شده بودن

گفتم چطور روت میشه به من اینو بگی؟ گفت دارم کاملا منطقی حرف می زنم ، این به اون معنی نیست که من هیچ کاری نمی کنم ، میدونی که گفتم بذارم این کارهای لعنتی تمام بشه، کل تمرکز و تلاشم رو بذارم رو این موضوع اما با تمام این احوال اومدیم و یک درصد تمام تلاشهایی که می کنم به در بسته بخوره و نشه! اونوقت تو به من نمیگی زندگیمو به هدر دادی و علاف تو شدم؟-وقتی داشت حرف می زد، دلم میخواست گوشت تنشو بکنم بدم خودش بخوره!-

گفتم اگر از راههایی که میشه دست آخر به در بسته خوردی، اونوقت بازم مساله بر میگرده به خودت که کدوم طرف رو انتخاب کنی!- عصبانی بودم و ذهنم مشوش شده بود ، یادم نمیاد جواب این حرفم رو چی داد که کدوم طرف رو انتخاب می کنه یا اصلا  جوابی به چیزی که گفتم داد یا نه-

گفتم اگر خیلی دلت میخواد که آدم خوبه ماجرا باشی و حقم رو ضایع نکرده باشی کاری نداره ، ازدواج می کنم 

ادامه داد تو واسه زندگی من یه شانسی که دیگه گیرم نمیاد اما من تنها شانس زندگی تو نیستم و ...

گفتم تو تلاش نکرده داری این حرفا رو میزنی، هر وقت نشد بیا این حرفها رو برن ، اما وقتی هنوز هیچ کاری نکردی این حرفها رو می زنی منو به شک میندازی، بار اولت هم نیست این حرفها رو حواله من میدی

گفت من تلاشمو می کنم ، اما نگران آِینده توام

تصمیم گرفتم بهش نگم ولی با این حرفهات باعث شدی من از همین الان فکر کنم سر کارم و علافم کردی ! بهتر دیدم صبر کنم ببینم این تلاشهایی که میخواد بکنه چی میشه ، بعد اگر لازم شد این جمله رو بهش بگم

بگذریم

هنوز اون بالا سر ماجرای انتخابات بحثه و نتیجه تایید نشده ، کمی شک برانگیزه ، اول بالا بردن تعداد آراء اون نورچشمی، بعد اعتراض به تخلف ! به نظر میاد درصدی احتمال هست که بخوان عنوان کنن تخلفات زیاد بوده ، دور دوم رو برگزار کنن

از سوی دیگه هواداران اون نورچشمی به جز مساله دروغ درباره سند 2030 تو فضای مجازی دارن از سوز دل میگن تو ستادهای بنفش بساط عیش و سکس و مشروب به پا بوده ، چند روز این مساله دست آویز مسخره بازی و متلک و جوک سازی تو توییتر بود، حاضرن هر چیزی رو برای رسیدن به هدفشون عنوان کنن و اونوقت به آراء خودشون میگن رای حلال و به رای های بنفش میگن رای حرام!

پست بعد درگوشی زنونه ست ، رمز خاص خودشو داره 

همون رمزی که قبلا واسه درگوشی های زنونه داشتین از این به بعد هم به قوت خودش باقیه

پ.ن

وقت گرسنگی نعناع خشک تو شیشه رو بو کردم واقعا از شدت گرسنگیم کم کرد، البته به نظرم وقتی واقعا گرسنه هستید تا یه جایی از اشتها کم میکنه و باید غذا رو بخورید ولی احتمالا جلو زیاده روی تو غذاخوردن رو میگیره یا بیشتر برای کسانی که اشتهای کاذب دارن کاربرد داره

اون کرم چربی سوز رو درست کردم ، فقط مساله اینه که پوست چرب میشه ، بعد این که 5 دقیقه خوب ماساژ دادم چون باند نداشتیم دستمال کاغذی پیچوندم دور تنم نشستم ، الان هی حس سردی و گرمی دارم ! ببینم چقدر عمل میکنه ، البته الان یادم اومده قهوه دم کرده نریختم توش، حالا در کل ببینم وقت ورزش چقدر باعث تعریق و چربی سوزی می شه الان شروع کرده به عرق کردن البته- قرص کافور هم گیرم نیومد که قاطیش کنم، ترکیب فعلی فقط کرم مرطوب کننده آووکادو - گفتم چون روغنش گیرم نمیاد ترفند بزنم از این استفاده کنم ببینم چی میشه- روغن بادام شیرین ، نعناع و رزماری و یه قوطی ویکس

عصر که نوبت پیاده رویه میرم باند میخرم که واسه فردا باشگاه کرم رو بزنم و بپیچونم دور تنم و برم- پیاده میرم باشگاه و پیاده هم برمیگردم ، ده دقیقه رو تردمیل و 50 دقیقه حرکت ورزشی- ببینم تو این یک ماه چطوری عمل میکنه- مشکل من اون یه ذره چربی زیر دل و به قول معروف ناحیه ناف هست که جیگرمو له کرده ، خیلی مقاومه و به راحتی مثل سابق شکمم تخت نمیشه- وزنم الان 58 شده ، باید یه 4 کیلویی هم کم کنم، البته وزنم با توجه به قدم نرمالمه و اضافه وزن ندارم ، اما خب میخوام برگردم روی همون 55 یا 54 

نظرات 2 + ارسال نظر
Afsoon چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت 19:59

حالا هی میخوام خودمو نگهدارم هیچی بهش نگم
اخه آدم میگه بیان خواستگاری زنم

یه جمله ای میخوام در ادامه این کامنتت بگم بعد تو اون پست رمز دار درگوشی زنونه میگم

منصوره سه‌شنبه 9 خرداد 1396 ساعت 00:34

گلم عصری با دهان روزه با خوندن این پست مثل برق گرفته ها شدم
دوتا برداشت کردم ، امیدوارم هر دو غلط باشه ..... برداشت اولم این بود که انگاری موضوع خواستگاراتون برای ارنست خان برخورنده بوده خب اگر باهم ازدواج نکرده بودید شاید حق داشت اما وقتی ازدواج صورت گرفته ، بعنوان مزاح باید تلقی بشه ....برداشت دومم هم این بود که به نظر میاد ارنست خان برداشتن موانع پیش رو را از حد توان خودش بیشتر ارزیابی میکنه .
اتهامی که به ستاد بنفش زدن هم خیلی زشت و غیر اخلاقیه ...من تو ستاد آقای روحانی بودم ...هرجا برای تبلیغ میرفتیم طرفدارای رییسی علنا بهمون میگفتن شماها ( البته با عرض معذرت از همگی) ف ا ح ش ه هستید.

کاش بهش برخورده باشه، به نظرم بهتره تا اون حرفها البته اصلا واکنشی مبنی بر برخوردن نشون نداد. حالا این دو فرض پیش میاره یا فقط از منطق زیاده یا از قصد بازیچه قرار دادن
خیلی اصرار داره اهل بازی کردن و سرکار گذاشتن نیستو البته باز هم با توجه به اون اصلی که مردها وقتی زنی رو بخوان از هیچ خرجی براش فروگذار نمی کنن احتمال بازی دادن رو فعلا میذارم برای اخر سعی میکنم اعتماد کنم- میدونی که برعکسش یعنی زورشون میاد یه کار پرخرج برای زنه بکنن ولو اینکه ازش استفاده هم ببرن-
یه موردی هم پیش اومده که ذهنم رو مشغول کرده بعد مینویسم
راستی روزه ت قبول

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.