دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

یادداشت نود و چهارم

 

 تماس گرفته بود و داشتیم صحبت می کردیم. گفت صدا قطع و وصل میشه بذار دوباره تماس بگیرم. مجدد که تماس گرفت صدای حرف زدنش با یکی اومد. با تعجب گفتم کسی باهاته؟ گفت آره داداشم

هنگ کردم

پ. ن

ماجرا از این قراره که هیچی به داداشش نگفته. با هم بیرون بودن، یهو ویرش می گیره جلو اون با من تماس بگیره! به همین ریلکسی. من همه ش فکر می کنم وقتی من اونجور جا خوردم، اون بنده خدا چه شوکی بهش وارد شده؟!-با توجه به حرفهای خود ارنست که همیشه از وجهه ش تو خانواده و محل کار و غیره دم میزنه، لابد داداشش هیچ احتمال همچین چیزی رو نمی داده-

هنوزم نفهمیدم چی شد اینکارو کرد؟ چند ساعت بعد وقتی از طریق پیام ازش سوال کردم گفت بی مقدمه بود دلمو زدم به دریا و تماس گرفتم. داداش کوچکمه و باهاش خیلی صمیمیم. اونم اصلا ازم نپرسید ماجرا چیه!!!

هزار تا شاخ رو کله من سبز شد

اینا رو داشته باشین در ادامه صحبتها که از ماجرای داداشش رد شدیم حرف رسید به این که من دوستت دارم. میخوامت. تو مال منی و مایملک منی، تو رو تصاحب می کنم حالا می بینی و... 

بعد نوشت ولی تو باورم نداری! گفتم باور ندارم؟ گفت نه دوست داشتنمو باور نداری. جواب داشتم بهش بدم ولی نمی دونستم چی بگم بهش، یا چطور بگم

کمی مکث کردم و نوشتم خب کمی پیچیده ست. قبلا یه چیزهایی گفته بودی بعد گفتی همینجوری یه حرفی زدم

نوشت بعدا در موردش صحبت می کنیم. گفتم باشه

همین. دیگه در موردش صحبت نشد. شاید دوزاریش افتاده بود که منظورم اون پیامی بود که یه سری نوشته بودبه هر قیمتی تو رو به دست میارم شده از کار بی کار بشم یا کل شهر رو به هم بریزم یا خودمو آتیش بزنم و...

و بعد که یک بار بهش گفتم تو قبلا همچین چیزی نوشتی ولی الان داری میگی بخاطر موقعیت شغلی و خانواده و اعتبارت نمیتونی این ماجرا رو درست کنی

جواب داد حالا من اون موقع یه چیزی گفتم

و چقدر این جوابش بهم برخورد

حالا بماند که مدتیه نسبت به جملات مال منی و مایملک منی حس بسیار بدی دارم-قبلا هم داشتم الان بیشتر شده- وقت شنیدن یا خوندنش تو چت، تو ذهنم اول این اتفاق میفته: بینگووو باز تو حال جو گیری یه چیز الکی گفت واسه خودش. اتفاق دوم: واژه مایملک یه حالت منزجر کننده ای تو من بوجود میاره انگار گوسفندم!

تا زمانی که جملات، نهایتا به مال منی ختم بشه اینقدر حس بد ندارم. مایملک قشنگ منو یاد کنیز یا گوسفند میندازه

قبلا هم گفته بودم وقتی به نسبت همسری بینمون اشاره میکنه هم حالم ناجور میشه-بخاطر همون حس ناباوری در مورد این نسبتی که واقعا داریم-

خلاصه که پووووووف

نظرات 2 + ارسال نظر
افسون جمعه 17 فروردین 1397 ساعت 19:06

خب اره برداشت خوبی از مایملک نمیشه
ولی تو نباید نسبت به هر جمله و کلمه وسواس باشی همه ی آدمها کامل نیستن و ادبیات 20 ندارن

اره حق با توه ولی بگو از چند موردش بگذرم؟

افسون چهارشنبه 15 فروردین 1397 ساعت 20:25

سلام عزیزم سال نوت مبارک
این یه قدم مثبته به فال نیک بگیر

ممنونم همچنین بر تو مبارک
نمی دونم دقیقا چی حساب کنم این اتفاق رو. بعد یه کم توضیح میدم درباره ش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.