دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

یادداشت ششم

 
  

 

مهمون داریم 

دیشب جاتون خالی مثل هر عصر برای تربچه سوپ درست کردم واسه شام شبش، خودم هم مستفیض شدم - عیش دارم  وقتی اینجاست هر شب ، سوپ میخورم-

ولی دیشب با جو درست کردم ، بعد خودم هم چهار تا کاسه پر خوردم ازش ، جوری سردیم شد که تا خود صبح 4 - 5 بار رفتم بیرون و اومدم، بعد امروز صبح حس کردم دل دردم کمتره ، به چیزی مشکوک شدم، نکنه دردهام بابت عفونت مجاری ادراری بودن یا خود رحمم عفونت داشته و این دفع های مکرر و پشت هم باعث کم شدن عفونت شده؟ اون ماجرای درمان با سیر رو تو وبلاگ قبلی یادتونه؟ یه مدته یادم رفته انجام بدم، دوباره از سر بگیرم ببینم اوضاع از چه قرار می شه

دیروز ارنست تماس گرفته بود و بهم گفت میخوام بهت پول بدم از طرف من برای خودت عیدی خرید کنی، شماره حساب بده، گفتم نه - با سنگینی گفتم نه - میگفت وظیفمه باید این کار رو برات انجام بدم ، من امتناع می کردم - البته خب از جهاتی خوشحال بودم که داره به عنوان وظیفه همسری به این موضوع اشاره می کنه و تمایل به انجامش داره- اما از لحاظ اون اخلاق مسخره خودم قبول نکردم، از بس همیشه متکفل هزینه هام بودم باورم نمیشه که میشه از شوهر انتظار مالی داشت-

می خندید و می گفت باید تو گینس ثبت کنن ، اولین زنی هستی که شوهرش التماس می کنه براش هزینه کنه و قبول نمی کنه ، ولی راضیت می کنم

اصرار می کرد بهش گفتم اگر خودت میومدی باهام خرید شاید قبول میکردم، ولی اینجوری اصلا، تازه در اون صورت هم بازم شاید قبول می کردم و قطعی ندون- قراره بالاخره بره برای عمل و بستری میشه و نمیتونم قبل از تعطیلات ببینمش-منم دلم میخواد مثل بقیه زنها با هدیه های مختلف و گاه و بی گاه سورپرایز بشم و لوسم کنه، اما سختمه از اون پوسته بیام بیرون، به نظرم باید این باور رو بهم بده که میتونم واقعا مثل یه همسر بهش نگاه کنم، نه یه غریبه که که اسمش فقط شرعا شوهره

نمی دونم چکار کنم، از دیروز با خودم می گم خب وقتی خودش پیشنهادی میده قبول کنم ، تا عادت کنه و بدونه زن خرج داره ، باز مثل شوی اولی رفتار نکنم که یادش بره زن گرفته و فکر کنه شوهر کرده، بعد دوباره می گم ، تو واقعا همسر محسوب میشی که بخوای حتی پیشنهاد خودش رو قبول کنی؟

**پ.ن:

هنوزم دوستان با اسامی مشکل دارن ، مثلا انیس الدوله هم رد شد، دوباره باید یه فکری به حال اسم خودم بکنم

نظرات 8 + ارسال نظر
مری شنبه 21 اسفند 1395 ساعت 09:34 http://fandogh925.blogsky.com

عزیزم بذاری اون برات کارایی ک یه مرد برای زنش میکنه رو بکنه به خودتم اجازه میدی که قبول کنی همسر محسوب میشی
معلومه که همسرشی
حس کنه روش حساب نمیکنی همون آش و کاسه ی سوء تفاهم پیش میاد

حالا فکر کن من الان راضی شدم اون دیگه پیشنهادش رو تکرار نکرده،

مریم شنبه 21 اسفند 1395 ساعت 00:12

هر دفعه اول پستت رو میخونم میگم مهمون داریم چه مهمونی( با صدای مهران مدیری تو دورهمی)
حالا خوبه من دو سه ماهی یه بار بیشتر نگاه نمیکنما

من اصلا دورهمی رو ندیدم!

مریم جمعه 20 اسفند 1395 ساعت 21:01

با نل موافقم


فعلا که دیگه تکرار نکرده، ولی سخته الان دوباره بگه و قبول کنم، صورت جالبی نداره نه؟

نل جمعه 20 اسفند 1395 ساعت 19:29

ببین عزیزم،دیدن مرد به شکل کیف پول اشتباهه ولی این دیدن به اسم کیف پول نیست.مثلا تو رابطه جنسی بخای یعنی اونو به شکل کالایی که رفع نیازت میکنه میبینی؟
بحثش جدا نیستا...یکیه..فقط مثال متفاوته.
مثلا تومحبت و مهربونی بخای.اونو به شکل یک دستگاهی که محبت و مهربونی میده بیرون تصور میکنی؟
نه!
مردها دوست دارن نیاز زن رفع کنن.هر نیاااازی!
زن هم دوست داره نیاز مردشو رفع کنه.هر نیازی!
اینکه خسته از سرکار میاد و تو با اینکه توپت حسابی پره و عصبانی هستی.ولی سعی میکنی اول خستگیش بره بعد حرف بزنی!ناشی از اینه که دوست داری رفع نیاز خستگی همسرتو بکنی.. .
قرار نیست کیف پول باشه.اصن اشتباهه کیف پول..اتفاقا چیزهایی که دیدی این بوده که گفتن:وظیفه شوهره پول بده!
درصورتی که وظیفه اش نیست.لطفه!!
یا این بوده که زن هییییییچ توقعی نداشته و افتخارش هم این بوده که :یک جوراب از شوهرم نگرفتم!!
که این هم اشتباهه...

اینو تغییر بده توی خودت.لازم نیست هم همیشه اجازه بدی خرج کنه یا پول بده یا به عنوان وظیفه اش بدونی..
بزار حالش خوش باشه از اینکه خرج کرده.اون پوله مهم نیستا.اون حسی که موقع پول دادنه مهمه.

اینی که فاطمه هم گفته.یادشون نمیره.اتفاقا توی ذهنشون میمونه.و تازه میرن دنبال کسی که ازشون طلب کنه و حس پرداخت پول و محبت و عشق و رابطه و ..... اینها رو زنده کنه براشون.
برای همین هست که اصولا مردها با زن دوم بیشتر عاشقانه دارند.چون اصولا زن اول تجربه توی هیچی نداره.خیلی زیادبفکر زندگیه.خود مرد هنوز مردیت شکل نگرفته و... .ولی با زن دوم مردیتشون میدونن چیه.اینکه چه نیازهایی دارن و زن اول رفع نکرده میدونن دنبال چی هستن.داراتر و ریلکستر هستن.بدوبدو نمیکنن توی زندکی.به یک پایداری رسیدن.خانم دوم هم اغلب بخاطر این وارد زندگی مرد میشه که حمایتشو بگیره از همه جهات.
حالا همه مثل دوست ما که خوب و مهربون و اینکه حواسش به همه جوانب باشه نیست... .

یکم فکر کن دوستم به این قضیه.نزار حسش بره ازش.

میدونی به جز اینکه زن مرد رو کیف پول ببینه، مواجه با تفکری شدم که اگر زن خواسته ای داشته باشه مرد صریح عنوان کرده مگه من بانکم یا کیف پولم یا اینکه هزینه های زن پرداخت نمیشه و زن باید مدام دستش جلو مرد دراز باشه
این دو مورد رو دیدم که اینقدر از طلب کردن از مرد فراریم و ابا دارم
گاهی تو ذهنم دلم میخواد خودمو لوس کنم اصلا جوری که انگار هیچ درامدی ندارم و بخوام که همه هزینه هام رو مرد متقبل شه اما بعد تو همون تفکراتم از خودم بدم میاد
دو تا همکار دارم یه سری تعریف می کردن که اصلا نمیدونن چقدر تو حسابشونه، هر چی کار می کنن از محل کار واریز میشه به حساب و اینا ازش برداشت نمی کنن و موجودیش از دستشون در رفته همه هزینه هاشونو شوهرهاشون میدن، بدون اینکه حتی چشم داشتی به حقوق اونا داشته باشن، با شوی اول مقایسه کردم که متوقع بود هر چی کار میکنم بدم بهش بعد تازه دستمو دراز کنم جلوش بگم بهم پول بده فقط افسوس خوردم

منصوره جمعه 20 اسفند 1395 ساعت 19:12

سلام گلم ،،،، تربچه را از طرف من ببوسش
گلم ببخش منو ، احازه بده ارنست خان ،،، احساس همسر بودن بکنه ،،،،، لذت این کار را ازش نگیر ،،،،، شرمنده که دخالت میکنم.
ارنست خان به خاطر اون آسیبی که در ورزش دیده ، باید عمل بشه؟
امیدوارم هرچه زودتر ارنست خان بهتر بشن و باهم سفر برید ،،،،،، و عید خوبی باهم داشته باشید.

ممنون ازت عزیزم، رفتن خونشون امروز عصر، زود رفتن
بخاطر دوره نقاهتش فکر نمی کنم تا اخر فروردین بتونه تحرک انچنانی داشته باشه بنابراین پشت رل نشستن هم فکر کنم مناسبش نباشه، مساله کاریش هم هست این سری حسابی خودشو گرفتار کرده و وقت ازاد نداره
تنها عید ممکن بود که اونم هیچ شد

نل جمعه 20 اسفند 1395 ساعت 18:47

فعلا ازش نخواه..چون خودت اذیت میشی و نمیتونی اینو قبول کنی.اما پیشنهاد میده قبول کن...نزار حس تو سری خوردن بهش دست بده....بزار نیازتو رفع کنه تا حس قدرتمندی بهش دست بده...بزار بدونه روی تمااااام موارد روش حساب باز کردی و همسر میدونیش... .

میون صحبتهاش به این نکته هم به نحوی اشاره کرد که مگه تو زن من نیستی...
من با همین حساب باز کردن از لحاظ مالی همیشه مشکل داشتم، همه زنها حق خودشون میدونن و مطالبه دارن از شوهرشون، اما من همیشه تو وجود خودم نگران این بودم چیزی از مردی که تو زندگیمه بخوام، تو ذهنش فکر کنه "چه زن پررویی منو کیف پول میبینه"
افکارم عجیب غریبه ولی همش از چیزهایی که از بچگی تو زندگیهای دور و برم دیدم نشات میگیره، ترجیح میدم به سختی هزینه هامو هندل کنم اما از مرد چیزی نخوام، کاش میتونستم مثل زنهای دیگه واقعا شوهرم رو کیف پول ببینم شاید هم اصلا اون موقع تازه همه چیز طبیعی بشه

فاطمه جمعه 20 اسفند 1395 ساعت 16:41

بزار خرج کنه برات باز اینجور نکن همش نه نه بزار هزینه کنه این اخلاقت رو باید بطور جدی روش کار کنی چون مردها اولش این پیشنهاد ها رو میدن اگه چند بار نه شنیدن حتی خرجی هم نمیدن بزار یاد بگیره این کارها رو. راستی اسمت یادم رفته

فعلا که دیگه دوباره تکرار نکرده، اگر بتونم خودمو راضی کنم شاید اینبار نه نگم
هنوز اسم خودم معلوم نیست با انیس الدوله هم موافقت نشد

گنجشک جمعه 20 اسفند 1395 ساعت 16:38

بذار فلون
البته اون دختر دکتر ارنست بود
اخه همیچ وقت اسم زنشو نمی گفتن

زنش بنده خدا بنا به شرایط اسلامی باید منزل صدا می شد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.