أن أحبّک فوقَ ما تتحمّلین...
::
میترسم
از آن روز که تو را
بیش از توانت دوست بدارم...
فاروق جویدة
مدتهاست خودم دست به قلم نبردم و شعر ننوشتم. حتی شعرهای دیگران رو که میخونم به دلم نمی شینه اما این یکی...
مفهومش خیلی عمیقه. و چقدر زیبا تو چند کلمه بیان کرده.فقط نمیدونم چرا تمام جونم درد گرفت با خوندن این شعر!
یعنی بلا روزگاریه این عاشقیّت...
پ.ن: دستمُ بالا گرفتم تو ضیافت اسیری.
آرزومند آرزوهات مازوخیست بانو
یاعلی مددی.