دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

دلمشغولیهای زنی در آستانه چهل سالگی

یک سری از تجربه هامو تو کانال تلگرامم میذارم @myfreshair

یادداشت نود و دوم

 

 جگرم آتیش گرفته این چند روز

به هرکسی می پرستین قسم، الان وقت بچه دوم نبود. اگر بدونین بانو با خاله ریزه چکار میکنه؟ بچه حساس شده، حسودی میکنه. بهانه میگیره، جیغ میزنه. چنان باهاش خشونت به خرج میده که دل آدم کباب میشه. معلومه که وضع بدتر میشه. الان واضح گفت تو منو دوست نداری. دیشب تو گریه ها و بد آرومیهای خان بابا که مدام تو بغل بانو بوده، خاله ریزه هم از خواب بیدار شده آخرش گفته چرا همش اونو بغل می کنی منو بغل کن

داریم روانی میشیم از نوع برخوردهای بانو ولی هیچ کس یک کلمه حرف نمیزنه. از همون روزی که رفت بیمارستان برای زایمان بهانه گیریهای خاله ریزه شروع شده بود. الانم تا یه دقیقه نمی بیندش - مثلا رفته دستشویی- شروع میکنه به گریه کردن که مامانم کو. بچه آسیب روانی دیده، هنوز التیام پیدا نکرده، بابت وجود خان بابا در معرض آسیبهای بیشتره. حتی با خان بابا هم از همین الان خشونت به خرج میده. والا این مال مادر شدن نبود انگار. عین شمر می مونه با بچه هاش. بچه چندروزه چه میفهمه عادت چیه؟ مثل بزرگسال و بچه ٣سال به بالا که نیست. تازه داره هشیار میشه که از بدن مادر جدا شده مدام بهانه بغل مادر میگیره. شبا گریه می کنه. امروز داشت میگفت معنی نمیده بچه گریه کنه. بذار بریم بالا ولش میکنم که مدام گریه کنه تا یاد بگیره-چون سزارین کرده عین زمان تولد خاله ریزه الان پایین هستن فکر کنم تا دو هفته ای می مونه- اصلا شب بچه شیر نمیخواد!!!!!! یعنی چشمام از اونور سرم زد بیرون. بچه شب شیر نمیخواد؟ جدی اینجوریه؟ من که باور نمیکنم بچه شب به شیر نیاز نداشته باشه. مگه تربچه نبود‌؟ خواهر شبی چند بار بیدار میشد میرفت بهش شیر میداد تازه تربچه هم از اول اتاقش جدا بود. زحمت خواهر بیشتر هم میشد یعنی کلا خوابش خراب می شد. فاصله سه سال برای دوباره بچه دار شدن کم بود. خودش میگفت خاله ریزه نیاز به هم بازی داره. اصلا به میزان بحرانی بودن سن خاله ریزه توجه نکردن. فاصله سنی معقول از نظرمن-با توجه به فاصله خودم و فردی و مادام- یا  باید بلافاصله پشت هم یعنی با فاصله ١ساله باشه یا اگر بخواد بیشتر باشه باید برسه به ٨سال

کاملا معلومه نمیکشه دوتا بچه رو با هم سراوری کنه، اونم با شیطنتها و کنجکاوی های خاله ریزه، مدام باید مراقبش بود یه وقت بلایی سر خان بابا نیاره، از رو کنجکاوی و اینکه نمیدونه باید چطوری باهاش بازی کنه خیلی خشنه حرکتهاش

نظرات 6 + ارسال نظر
مری دوشنبه 13 فروردین 1397 ساعت 10:31

سال نوی توام مبارک عزییییز دلممممم
کی گفته بچه های از مادراشون متنفر نمیشن

مساله اینه که مادرا این فکر رو نمی کنن. تصورشون اینه بچه در هر صورت عاشق مادرشه. درست ولی دافعه ای که ایجاد شده حتما اثرش رو خواهد گذاشت

مری یکشنبه 12 فروردین 1397 ساعت 17:15

اخیییی عزیزمممم
منم فاصله ام سه سال بوده با خواهرم بچه بودیم حسودی میکردم بخصوص تو۷-۸ سالگی که بچه اول میره مدرسه بچه ی دوم خونه اس ولی در کل اگر بانو درست برخورد کنه خاله ریزه حس کنه نقشی داره تو کارای خان بابا حساسیتش برطرف میشه
به نظرم بیشتر این خاله ریزه رو اذیت میکنه حس میکنه کنارش گذاشتن!حالا الان خوبه
خدا به داد وقتی برسه خاله ریزه بزرگ تر شه حس کنه یه چیزی این وسط تو رفتار مادرش میلنگه و بفهمه این همه خشونت و بداخلاقی طبیعی نیست

مثلا میخواد دخیلش کنه، بهش میگه برو کریر بچه رو بیار و ... ولی فایده نداره ، به عینه دیدم که روش اثر نداره این چیزا حداقل الان که اولشه و بعدشم یهو تو اون فشار دو هفته اول بچه کاملا رها شده بود، داداشمم هم سرش به شدت شلوغ شده بود از لحاظ کاری و هم عین من سرمای بدی خورد و کاملا بستری بود، الان اوضاع بهتر شده که داداشم وقت پیدا کردهو داره خاله ریزه رو ساپورت می کنه. ولی فقط داداشم که نیست، بالاخره بانو باید رفتارشو درست کنه با این بچه که نمیکنه تازه با اون یکی هم میخواد همین روال رو پیش بگیره
سال نوت مبارک باشه

منصوره یکشنبه 20 اسفند 1396 ساعت 11:09

سلام عزیزم
خیلی ناراحت کننده هست رفتار بانو ....طفلک خاله ریزه از این به بعد بیشتر از قبل در معرض خشونت مامانش هست. کاش فردی بیشتر به خاله ریزه توجه کنه تا جبران بشه .

عزیز دلم عیدت مبارک باشه. خودت می دونی که من هیچکاره هستم. یادمه سر شش ماهگی خاله ریزه داداشمو کشیدم تو اتاق بهش گفتم این رفتار خشونت آمیز با این بچه درست نیستا، اما گوش نداد، جلو بانو رو هم نگرفت، الان به وضوح ناخن میخوره و کاملا مضطرب و عصبی شده، کسی هم عین خیالش نیست. کج رفتاریهای دیگه ای هم پیدا کرده که بعد می نویسم

افسون شنبه 19 اسفند 1396 ساعت 10:29

سلام عزیزم تولد نورسیده مبارک
باید با داداشت حرف بزنی حداقل خاله ریزه از طرف باباش ساپورت بشه .حتما یکی باید با بانو حرف بزنه .اونم الان از نظر روحی بهم ریخته ست اگه بهانه گیریهای خاله ریزه ادامه پیدا کنه ممکنه ادامه پیدا کنه داداشت باید هم به خانمش و هم به دخترش خیلی محبت کنه که هردوشون اروم بشن

ممنون عزیزم، والا اون چند روز اینقدر به شکلی اتفاقی سر داداشم شلوغ بود بعد تازه اونم سرما خورد مثل من و حالش به شدت وخیم بود، همه چیز تو هم قاطی شده بود. الان بهتر شده اوضاع داداشتم داره ساپورت می کنه خاله ریزه رو یه کم اروم شده جو
سال نوت مبارک باشه گلم

گنجشک شنبه 19 اسفند 1396 ساعت 08:27

وا چرا اینجوری می کنه معلومه که نوزاد شبا هر چندساعت شیر می خواد معده شون که شیرو تو خودش نگه نمی داره خدا نکرده قند بچه می افته خطر داره ! بچه خاله ریزه هم حرکات مادرشو دیده خشن شده دیگه گناه داره چرا برادرت چیزی نمی گه ؟ لابد با اونم همینطوری رفتار می کنه

برادرم کاملا وا داده. کلا همه چیز تحت اختیار بانوه واسه همه چیز تعیین تکلیف میکنه. دقیقا مصداق زین زده و سوار شده. بابت اخلاق مزخرفش که هی غر می زنه و اذیت می کنه، داداشم هم که از این چیزا فراریه و حوصله درگیری نداره واسه همین بانو داره یکه تازی میکنه
سال نوت هم مبارک باشه

سارا جمعه 18 اسفند 1396 ساعت 19:50

هورمون ترشح شیر تو شب فعالتره،یعنی هرچی شب بیشتر مادر به بچه شیر بده ،میزان ترشح شیر در روز بیشتره

والا بانو خودش رو به شدت عقل کل می دونه . یکی بیاد این رو بهش بگه اونم اگر من باشم که هزارتا متلک بارم می کنه که یعنی من بچه ندارم و فهم و درک این چیزا رو هم ندارم
سال نوت مبارک باشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.