آب زنید راه را هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار میرسد
چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنبر و مشک میدمد سنجق یار میرسد
رونق باغ میرسد چشم و چراغ میرسد
غم به کناره میرود مه به کنار میرسد
تیر روانه میرود سوی نشانه میرود
ما چه نشستهایم پس شه ز شکار میرسد
باغ سلام میکند سرو قیام میکند
سبزه پیاده میرود غنچه سوار میرسد
خلوتیان آسمان تا چه شراب میخورند
روح خراب و مست شد عقل خمار میرسد
چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما
زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار میرسد
بالاخره....
با مشقت فراوان و دل دردهای جانکاه اینجانب به سلامتی پریود شد
تبریک نازی جان
ولی یه چیزی بگم یه استرس به استرسهات اضافه شده... این که هر بار با نگرانی و دلهره منتظر پریود شدن باشی، خیلی سخته
اره درسته و تازه یه استرس نافرم و نفس گیره چون تبعات خیلی زیادی به دنبال داره اگر اون اتفاقی که نباید، یهو بیفته